اسپانیا ' ۹۵: بازگشت نایجل مانسل

مسابقه #568: ۱۴ مه ۱۹۹۵. جایزه بزرگ اسپانیا. Catalunya
قطب Michael Schumacher (Benetton B195) - 1. ۲۱٬۴۵۲ (۲۰۸٫۹۲۳ کیلومتر بر ساعت)
بهترین دامان Damon Hill (Williams FW17) - 1. 24,531 (201.313 km/h)
برنده Michael Schumacher (Benetton B195) - 1:34. ۲۰٬۵۰۷ (۱۹۵٬۳۲۰ کیلومتر بر ساعت)

اگر صحبت کنیم، در تمام صداقت، پیست در بارسلونا (برای تمام مزایایش در نقش یک زمین آزمایش) بر روی اکثریت طرفداران فرمول ۱ کسالت غیرقابل تحملی را برانگیخته است. در حال حاضر، به لطف معرفی DRS و تلاش های بچه های پل همبره، مسابقه در اینجا معلوم می شود حداقل کمی جالب است. و قبل از آن، اگر باران نمی بارید، طرفداران در غرفه ها و در صفحه های تلویزیون دوران سختی را پشت سر می کردند.

البته برای هر قاعده ای استثناهایی وجود دارد. با این حال، مسابقه اسپانیایی سال ۱۹۹۵ معلوم شد که به طور کلی سنتی است: کسانی که اندکی پس از شروع به طور اتفاقی به خواب رفتند، و درست قبل از خط پایان به خواب رفتند، بازگرداندن وقایع ساعت از دست رفته آسان بود.

مایکل شوماخر با شروع اول هیچ شانسی به حریفان نداد و با عجله به جلو رفت و پس از اینکه راننده بنتون نمایندگان ویلیامز و فراری را در هم آمیخته بود. در ابتدا سرعت در گروه رهبران در حدود همین بود اما خیلی زود مشخص شد که از پنج نفر برتر تنها دو - شوماخر و ژان لسی - قصد دارند با دو توقف گودال به خط پایان بروند.

بقیه باید سه بار به جعبه ها مراجعه می کردند، بنابراین به سرعت وارد ترافیک شدند و عقب افتادند. و هنگامی که به زودی پس از اولین جایگزین تایر Alesi فراری خود را با یک موتور شکست خورده پارک کرد، مشخص شد: مایکل منتظر یک مسابقه نسبتا ساده است.

و بنابراین این اتفاق افتاد، در آخرین دورها، یکی پس از دیگری جعبه دنده روی جفت ویلیامز را تکذیب کرد - اولین دیوید کولترد بدشانس، و در حال حاضر زیر جستجوگرترین پرچم - و مقام دوم دیمون هیل را گرفت. بنابراین دومین مسابقه بارسلونا می توانست جانی هربرت هم تیمی شوماخر را به پایان برساند - برای بنتون تنها دومین برد دونفره در تمام زمان اجراها، و برای بریتون - و حتی اولین دیدار از سکو بود.

گرهارد برگر در سه مسابقه برتر به پایان رسید و به فراری اجازه داد تا بدون پیروزی واحد در چهار مسابقه اول، جدول جام سازنده ها را رهبری کند!
جالب...
جانی هربرت یکی از شخصیت های اصلی آن روز بود. مسابقه دهنده آنقدر مشتاق بود که پس از توقف گودال دوم به سرعت به پیست برگردد که زمانی که مکانیک هنوز موفق به بیرون کشیدن جک عقب نشده بود، از صندلی خود عجله کرد. خودرو در حال به دست آوردن تکانه بود و در پشت آن بر روی چرخ های کوچک حمل می شد و یک contraption فلزی سنگین.

برای تمام comicality از وضعیت، دشوار است تصور کنید که چگونه بسیاری از مشکلات جک می تواند انجام دهد اگر او در مسیر بود. خوشبختانه همه چیز به خوبی پیش رفت: از تکان دادن ابزار بلند کردن از چفت و بندها پرید و در همان لحظه ای که بریتون تازه خط گودال را ترک کرده بود به سمت امن پرواز کرد.

بازگشت نایجل مانسل

Испания'95: Возвращение Найджела Мэнселла-qaknpxwkza-jpg
تاریخ ورزش موارد زیادی را می داند که جانباز با پشت سر گذاشتن بهترین سال ها نمی تواند با این پرونده که سال ها و قدرت می داد، شرکت کند. در نتیجه اغلب معلوم می شود که چند فصل اخیر آنقدر ناموفق هستند که حتی بر دستاوردهای قبلی سایه افکنی می کنند.

این است که به خصوص اغلب مورد زمانی که یک ورزشکار نه تنها به تدریج طول می کشد یک موقعیت، اما یک روز برگ به تلاش برای بازگشت. البته نمونه های خوبی وجود دارد اما داستان های آلن جونز، ژاک ویلنووه، پدرو دلا روزا و بسیاری دیگر به وضوح نشان می دهند که ترک به موقع چقدر مهم است. البته هر به راحتی می تواند نمونه بسیار زنده دیگری را از گذشته های بسیار اخیر به یاد بیاورد.

و در سال 1995 ، اصل ترک -- دور در تجربه تلخ خود را آموخته خلبان دیگری به نام نایجل Mansell. به نظر می رسد که حرفه او در سال ۱۹۹۲ به نتیجه ای منطقی و بسیار دیدنی رسید، مرد بریتانیایی که طولانی و مداوم برای این عنوان تلاش می کرد، به معنای واقعی کلمه رقبای پشت چرخ ویلیامز باورنکردنی را جاروب کرد.

آلین پرست به این تیم آمد (پس از یک سال مکث در اجراها)، خود مانسل به خارج از کشور رفت و در آنجا قهرمان سری CART شد.. به نظر می رسد، چه چیز دیگری در آستانه ده پنجم مورد نیاز است؟ با این حال، بریتون نمی توانست در مورد این گام که به طور مرتب پیش از این اعلام می کرد تصمیم بگیرد تا در نهایت به کار خود پایان دهد.

مرگ غم انگیز آیرتون سنا در سال ۱۹۹۴ فرانک ویلیامز را مجبور کرد که به فوریت به دنبال یک خلبان با تجربه بپرد، چرا که دیمون هیل و دیوید کولترد مسابقه های بیش از حد کمی داشت. پس مانسل به اف1 برگشته بود ماشین کاملاً در حال رانندگی بود اما قهرمان سابق که از موقعیت نسبتاً بالایی شروع می شد، در ابتدا دو بار به پایان نپیوست و سپس مقام چهارم را به دست گرفت. تنها در پایان فصل در آدلاید بود که نایجل پس از درگیری به یادماندنی بین هیلی و شوماخر توانست برنده شود.

و باز هم در اینجا اجراهایش را تمام می کرد. اما گفتن چیزی در این باره آسان است، اما انجام آن.. اما در ویلیامز جایی نبود اما بریتون توانست با ران دنیس هم کشورش مذاکره کند. در قدیمی ها او و رئیس مک لارن اغلب از یکدیگر انتقاد می کردند اما اکنون تصمیم گرفتند گلایه های قدیمی را فراموش کنند و به هم بپیوندند.

آنها می گويند شخصا در مذاکرات برنی اکلستون که دست کم به برخی نام های ستاره ای در پادوک نياز داشت، کمک گرفته شدند. علاوه بر این، دنیس با رانندگان از ترتیب مرسدسکه قول داده بود کارت ترامپ قوی باشد. حقوق مانسل پنج میلیون پوند قابل توجه بود.

با این حال ، در واقعیت ، همکاری آغاز نشد که ما می خواستیم : خلبان بسیار پریشان را به کابین خلبان دریافت کنید! در حالی که به ویژه برای او شاسی را در محل افزایش یافته خلبان ساخت، از دو گراند پری گذشت و معلوم شد که مک لارن در بهترین حالت در سطح میانه های خوب سواری می کند.

به همین دلیل انتظار می رفت اولین بازی نایجل با علاقه ویژه ای انجام شود. در مقدماتی، او بیش از یک ثانیه به تیم-هم تیمی میکا هاکینن باخت، شروع شکست خورد، اما پس از آن به تدریج از مقام ۱۴ به پنجم افزایش یافت. به نظر می رسید که همه چیز چندان بد نیست، اما بعد بریتون اشتباه واقعاً مضحک کرد. او که با جردن ادی ارواین گرفتار شده بود، نمی توانست تصور کند که حریف برای یک موقعیت با او می جنگد و نه به هیچ عنوان از دایره عقب می ماند.

نتیجه یک برخورد، یک بال جلویی شکسته، بازدید از جعبه ها و مقام دهم در پایان بود. مشخص شد که بازگشت پیروزمندانه ای وجود نخواهد داشت.

دو هفته بعد در بارسلونا، مانسل روز شنبه بسیار به هم تیمی اش نزدیک تر بود و کمتر از یک دهم باخت. اما در آغاز او دوباره نیم دوجین موقعیت خود را از دست داد، و سپس، با مبارزه با سواران تایرل میکا سالو و یوکیو کاتایاما، از پیست پرواز کرد. بیگ ناج توانست ماشین را به جعبه ها بیاورد و در آنجا از کابین خلبان پیاده شد، لباس پرش خود را در آورد و در نهایت گامی را که سال ها طرفداران را می ترسید، انجام داد.

من از نحوه رابطه مون با مک لارن نااميد شدم و مرسدس" او بعدا خواهد گفت.
وی می گوید: «اگر به کار با هم ادامه می دادیم می توانستیم به چیزهای زیادی دست پیدا کنیم. وقتی به مک لارن آمدم، انتظار داشتم ماشینی بگيرم که بتواند برای بالاترين موقعيت ها بج جنگد، اما.

به هر حال در پاییز سال ۱۹۹۶ خلبان ۴۳ ساله دوباره پشت چرخ خودروی اف۱ قرار گرفت و در آزمایش های جردن شرکت کرد. اما حداقل این بار او هنوز این تدبر را داشت که به موقع نه بگوید. چه می توان کرد اگر هر هنر دشوار ترک به موقع را داشته باشد..